۱۳۸۹ دی ۳, جمعه


نقد آقای سعید نصار یوسفی بر "رگ هایم از روی بلوزم می گذرند" اثر "رویا تفتی"
http://www.tartezak.blogfa.com/


سلام

انگار بعد از یک قرن، لحظه ای به خودم برگشته ام. اما افسوس که دوباره باید از خودم برگردم، بدون فوت وقت! شاید تا قرنی دیگر. حالا کمی کمتر یا بیشتر. می خواهم این لحظه ای را که در آنم با شما غنیمت شمرم، شاید ای جان نرسیدیم به .....


    تعويض پيشاني

روزي كه سرنوشت مان را در باغچه پي‌گيري مي‌كردي

گفته بودي اگر سبز شد كه هيچ  وگرنه ....

خلاصه داشتي كارهاي آبي مي‌كردي

و قهوه‌اي روي صورتت پر بود

من داشتم انسان‌شناس بزرگي مي‌شدم



با تمرکز بر خطوط چهره ات

همین که دیدم راه ورود بسته است

چين ناخوانده‌اي پريد وسط پيشاني

وقتي هم كار به جاهاي باريك كشيد

                           نتيجه يك چين ديگر بود

و خداي من!

از آن روزها چه مانده است؟

و از من كه هرگز نفوذي در خطوط باريك نداشته‌ام

می شود یک نفر پیشانی اش را عوض کند!



پیِ کار را گرفتی و من

تأثير موهاي پریشانت را بر عقایدم

                         هرگز انكار نكرده‌ام

و دو تا چشمي كه عيناً دو مصيبت اند

                               وقت پي‌گيري

و خداي من!

از آن روزها چه مانده است؟

من به درون موهاي تو گم مي‌كنم خودم را

و این اواخر

سر مي‌كشم لباس‌هاي نپوشيده‌ات را بلكه بپوشم

قهوه ایِ بي‌نظيرِ لحظه هايِ آبي را

پر شدم

پر شدم از اشک های بی دلیل

پر شدم

مرا کنج خانه با خودت تنها کن

من دارم انسان شناس بزرگی می شوم

یعنی آن باغچه دارد سبز می شود!؟

خلاصه با خودت تنها کن

وگرنه ...

سرنوشت ما از این صحنه ها زیاد ندارد


                                           اسفند 1377
                                            دی 1388

۷۰ نظر:

kargahe adabiate behbahan گفت...

salam bar shoma ostad
entezare ma az shoma va budanetun kheili ziade kheili
dust daram age beshe tashrif biarin behbahan
ja nadarim ama dele ma bache shaeraye jonubi vasio vasie
biayn
tashrif biarin
bem khabar bedin
montazere javabetun hastam
bishtar bashid va bishtar
shad bashid va dir zi

سارا بهرام زاده گفت...

پر شدم از اشک های بی دلیل

من دارم انسان شناس بزرگی می شوم

..
..
پیِ کار را گرفتی و من

تأثير موهاي پریشانت را بر عقایدم

هرگز انكار نكرده‌ام
...
شب زیبایی بود با شعر برایم.ممنون.
سلام به شما آقای آقاجانی

سعید محمدحسنی گفت...

سلام بر عزیزم شمس.
هنوز هم نشده تا بیام پایتخت و ساعتی باهم باشیم.
با شعری بروزم
و شدیدا منتظرت
دوستدارت سعید

علی محمودی گفت...

سلام شمس اقاجانی عزیز
مدت ها منتظرت بودیم
به عنوان یک دانشجوی فنی که نه انالیز شعری بلدم و نه نقد شعر،شعر خوب را شعری می دانم که بیش از یکبار بخوانمش و شعرهای شما مثل این یکی بارها و بارها خوانده می شوند.

اميرنعمتي گفت...

سلام شمس عزيز.شعرت را خواندم و فكر ميكنم بايد بيشتر بخوانمش و دوباره بيايم.
شاد باشي

ایستگاه پاره روایت گفت...

سلام

من دارم انسان شناس بزرگی می شوم چون سرنوشت شعر ما از این لحظه ها زیاد ندارد...

خوشحالم که از این جا می توانم شعرهای شما را بخوانم
قبلا بیشتر نقد و مصاحبه و این جور چیز ها از شمس خوانده بودم.
فرم و فضای شعرت را دوست دارم
برقرار باشی

طيبه شنبه زاده گفت...

سلام آقاي آقاجاني
ممنون كه سر زدين
شعر شما را دوست داشته ام هميشه
اين بار شايد كمي بيشتر
من هم به روزم با شعر جديد كه اميدوارم فرصت كرده و بخوانيد
با سپاس
طيبه شنبه زاده

عباس مولانایی گفت...

سلام بر شما.
شعر های شمس را همیشه می توان دوست داشت
به روزم و شما میهمانید عزیز
باشید.

امیر آقاجانی گفت...

سلام
شعر زیبایی بود، تبریک میگم بهتون، هم بابت شعر هم برای حضور دوباره تون
قاطی روزگارم با "مقصد آخر"

علی رضا نوری-همدان گفت...

سلام جناب آقاجانی با این کار یاد شعر سمیرا افتادم در مخاطب اجباری لذتی پنهان با خودم بردم شما ه با احترام دعوتید به خوانش

ASPERIN گفت...

...خدای من!
از آن روز ها چه مانده است؟ ...از آن روز های پر از توپ های ماهوتی.....

دکتر کالیگاری گفت...

می شود یک نفر پیشانی اش را عوض کند.
زبان کارت فکر می کنم بهتر شده راحتتر حرف می زنی با اینکه حواست هست.
آن زمان که سیگار نبود شاعران از دست دنیا چه می کشیدند؟

پژمان‌الماسي‌نيا گفت...

بنویس!
بر شیار گندم‌های جوان
نامم را خواناتر ز خون باد.










● دعوت به یازدهمین مراسم خوانش "تقویم عقربه‌دار ماه‌های بهار"
● نگاه آرش نصرت‌اللهی به چهارمین مجموعه‌شعر پژمان الماسی‌نیا

سید مهدی موسوی گفت...

قربانت
همه مان سرنوشتمان را در باغچه پیگیری می کنیم
سبز می شود؟

سارا بهرام زاده گفت...

سلام آقای آقاجانی
شما را به سرزمین سونات ها دعوت می کنم
با احترام

آذر کیانی گفت...

سلام گرامی. واژه ی سرنوشت همیشه فاصله یی دور رو به ذهن متبادر میکنه اما تو این شعر خیلی نزدیکه اگرچه شناخت انسان به هیچ ابزاری نیاز ندارد و خودت رو میخواد و خودت.خلاصه با خودت تنها کن شمس عزیز که خلوت گزینی صحنه یی کم پیداست در عرصه ی این زندگی شلوغی که ما داریم...خیلی جدی گرفتم نه!
:)

حافظ عظیمی گفت...

با معجزه ای در عصر حاضر منتظرتان هستم
با تشکر

سیاوش جلیلیان گفت...

سلام شعرهای شما همیشه خواندنی بوده اند و ماندگار ............
پیروز

ناهید عرجونی گفت...

اغلب کارهایتان را دوست دارم واین شعر را هم !
خداي من!


از آن روزها چه مانده است؟


و از من كه هرگز نفوذي در خطوط باريك نداشته‌ام


می شود یک نفر پیشانی اش را عوض کند!

رزا ملکوتی گفت...

سلام شمس آقاجانی عزیز

حامد آریا کیا گفت...

به نظر منی که کار را چند باری خواندم کار ارزش تاملات بیشتری دارد اگر درست دریافت کرده باشم(که به قول علی محمدی توی این نظرت ـ دوست عزیزم ـ به عنوان یک دانشحوی فنی خیلی روی آنالیز شعر مطالعه نداشته ام)می شود آنرا به دو بخش تقسیم کرد بخش اول بخشیست که شاعر سعی می کند آینه ایی بسازد یا خودش را در برابر آینه ی ساخته ایی قرار بدهد بعد توی قسمت عدی جلوه ی آینه را از حقیقت ابتدایی بیان میکند ......

ایستگاه پاره روایت گفت...

وقتی تحرک تو

با جاذبه ی زمین

در مغز من شیهه می دوید

دشت از مدار فرضی ی گُم

سرتاسرِ مکاشفه را سُریده بود...

با احترام مهمان شده اید به ضیافت ایستگاه ما[گل]

شروین گفت...

سلام دوست شاعر
با احترام - دعوتید

سیده زینب اطهری گفت...

سلام
مرسی از نظرتون
راستی با چه جرأتی منو لینک نکردی؟!
(شوخی کردم)

امیر آقاجانی گفت...

سلام و عرض ادب و احترام
قاطی روزگارم با
"سوار بر چلیپای بوسه می تازم"

سارا بهرام زاده گفت...

سلام
به شعر دعوتید
با احترام

کافه بلاگ گفت...

سلام دوست عزیز

شعلله های صادراتی و
انقلاب های رو به انقراض و
معرفی نشریه ی الکترونیکی ادبی یانوس در
شب نشینی در فنجان به روز شد

سبز باشید[گل]

ali bahmani گفت...

نگران نباش به هر حال همسایه ها میفهمند....به روزم.....با ..........بی............
گرچه از ایل و تبار شاه شاپورم رفیق

ناگزیر از زندگی در دولت زورم رفیق

یادگار آرمان های بزرگ کورشم

بودمان خواری ایران مغرورم رفیق

ایستگاه پاره روایت گفت...

شب است و کولیان سرشکسته

از حوالی این رباط ویران گذشته اند.

زخم عمیق شب

بر تن رهروان اش مُهر خورده است...


در ایستگاه شبانه چشم به راه حضور شما نشسته ایم[گل]

zolma گفت...

با عصایی که

از مرور تو به ارث رسیده بود

قدم به قدم بلعیده می شدم !

عليرضاعباسي گفت...

درود بر شما
شعرزيبايي خواندم. عليرغم اينكه روايت در ظاهر شكل غالبي پيدا كرده ظرفيت هاي ذهن سيال شاعر شعرگونگي و ظرفيت هاي زيباشناختي رو در اثر تقويت كرده و باعث شده شعر از ساختار محكمي برخوردار باشه. دغدغه ذهني موجود در شعر كه از عينيت گرايي شاعر منتج شده قابل توجه است.
شاد و پيروز باشيد

آرش گفت...

آیا این اتصال به تو که شعر رو به آن است التزام تا کی مخاطب اجباریه؟
1377 تا 1388 یا نه؟ پس زبانیتی که شما از آن می گویید چرا آنقدر نامکشوف می ماند؟ البته من شکل های ناتمامی رو دوست دارم اما کمی شفافیت در ادبیات ما لازم است خض صوصن در مباحث نظری!!!

محدثه گفت...

خوب بود مثل آغاز یک شعر

به روزم ومنتظر پیشنهادات شما

ASPERIN گفت...

...از آن روزها چه مانده است؟
قهوه ای بی نظیر
روز های آبی...زیبا بود
.
.
.
.خرگوش سفید را دنبال کن!

ماهنامه تخصصی شعر کندو گفت...

21 هرماه با کندو
دومین شماره ماهنامه تخصصی شعر کندو منتشر شد
در این شماره می خوانیم:
به قلم سردبیر ( پرده برداری از یک شبکه سانسور غیر دولتی)
کارگاه شماره1 نقد و بررسی شعر توسط مخاطبین (شعری از محرم نجف پور)
کارگاه شماره2 نقد و بررسی شعر توسط مخاطبین (شعری از آرش شفاعی)
آینه (گزیده شعر شاعران جوان و با استعداد)
نقد و بررسی کتاب‌( جهانی ترین تیتر دنیا سروده ی سینا علی محمدی)
زندگی دیگران (گزیده شعر شاعران جهان)
یادگاه 1( یک مصاحبه از فروغ به همراه نقدی به قلم خود فروغ و..)
یادگاه 2( دو مقاله / ایا نیما براستی پدر شعر است؟ رابطه وزن عروضی و نظام های سیاسی)
خاله خانباجی (نگاهی طنز آمیز به رویدادهای شعری ایران)
چشم سوم‌ (یادداشتهای آزاد . شبیه شاعر)
معرفی کتاب (پژوهشی در فن شعر ارسطو)
معرفی کارگاه های ادبی
و...
شما فرهیخته گرامی دعوتید به خوردن عسل کلمات و تماشای نیش خوردن مزاحمین شعر امروز ایران
با کمال تشکر و احترام
روابط عمومی ماهنامه تخصصی شعر کندو
[گل][بدرود]

محمدسلطانی گفت...

با نام خدا
سلام
وقتی که حرف داری و از ترس ساکتی
بعد از مدتها به روز شدم تا شما را مهمان شعرهای خود کنم
با یک غزل-مثنوی در کافی شاپ رسالت در خدمت شما هستم
منتظر نقد ها و نظرات سبزتان هستم
همیشه سبز اندیش باشید
یا حق

سعید محمدحسنی گفت...

سلام بر شمس عزیز...
که دیر به دیر به من سر میزنه و گویا زیاد حوصله ی مارو نداره...
با مصاحبه ای با احمدرضااحمدی بروزم و منتظر نقد و نگاه ارزنده ات.

سارا بهرام زاده گفت...

سلام
با احترام دعوتید

ایستگاه پاره روایت گفت...

با احترام دعوتید به خوانش دو شعر در ایستگاه ما
منتظر دیدگاه ارزشمندتان هستیم

با نقد های شمس

نظرت به روی چشم

مریم حقیقت گفت...

هوالعلی

سلام دوست

دلتنگم
مثل سکوت بین کلام های محبت
ودردهای من...
به روزم
با قولی که داده بودم
انتظارت را بارانیم
تاریکیم را چراغی مهمان میشوی؟

یاعلی

خانه نقد تر تیزک گفت...

" رگ هایم از روی بلوزم می گذرند " به لحاظ ساختارنحوی و زبانی متفاوت نیز همنشینی اندیشه وانتزاع و عطف توجه به مسائل و مصائب انسان امروز قابل تامل است ، البته که تکنیک ها ومولفه های استعمال شده لزومن در ید و انحصارشاعر نبوده ونیست اما سمپاتی خاص او در التقاط آموخته ها ویافته های تکنیکی ودرک انتزاعی شاعر از ساحت کلمه ورهانیدن واژها از معانی قراردادی با بدعت گزاری های لفظی و پیوند وترکیبی که در بافت وساخت شعرها ایجاد می کند هوشیارانه از وادی تکرار می جهد :

خانه نقد تر تیزک گفت...

سلام جناب اقاجانی

پست مطلب جدید ترتیزک را گویا خانم تفتی لازم داشتند و متاسفانه هرچه تقالا می کنم مطلب را ایمیل کنم موفق نمی شوم سیستم من باید مشکل داشته باشد

لطفن بفرمایید مطلب را از همان جا بردارند و ...

پژمان‌الماسي‌نيا گفت...

کاج را به شب بسپار
شهرزاد!
گونه تر مکن!












● دعوت به سیزدهمین مراسم خوانش "تقویم عقربه‌دار ماه‌های بهار"
●● نگاهِ رسول آبادیان به چهارمین مجموعه‌ی شعر پژمان الماسی‌نیا

طيبه شنبه زاده گفت...

پس آهسته باش با پلنگ...
به روزم و حضور شما را پاس مي دارم

سیده زینب اطهری گفت...

سلام
به روزم با شعری از دایره....

سیده زینب اطهری گفت...

سلام
به روزم با شعری از دایره....

پروین عابدی گفت...

"ساختار سپید تنهایی"

نقدی بر مجموعه‌شعر «از قصه تا هنوز» سروده‌ی پروین عابدی

سرکار خانم شیوا فرازمند



سلام

با احترام فراوان / دعوت به خوانش سومین نقد ... [گل]

خانه نقد تر تیزک گفت...

ممنونم از عنایتتان گران ارج.


تندرست باشید.

م-مرتجا گفت...

درود برشمش وشعرش که خواندم وباز /به روزم

سارا بهرام زاده گفت...

نوروزتان سرشار از سبزی و شعر !
پیشاپیش .
با مهر و احترام

آکادمی هنر گفت...

ویژه نامه نوروزی آکادمی هنر منتشر شد برای دانلود این ویژه نامه در قالب pdf لطفا به سایت مراجعه کنید. در ضمن وبلاگ‎های فعال هنری می‎توانند وب خود را در بخش دوستان سایت معرفی کنند.

مطالب ویژه نامه عبارتند از:
- بهترین‎های سینمای 89 از نگاه منتقدین آکادمی هنر
- مصاحبه با همایون اسعدیان بهترین کارگردان 89
- چشم انداز دهه 90 سینما
- در جستجوی حقیقت از دست رفته
- فون تریر پیش رو یا فون تریر دگر آزار
- عصر بازتولید مکانیکی در عکس‎های ویکتور برگین
- دیوگو ریورا نقاش انقلابی مکزیک
- به یاد ماکسیم گورکی
- مردی که خاکستری بود، در رثای حسین منزوی
- برگردان شعری از مارینا تسوه تایوا
- گزارش سالی با شعار تئاتر برای همه
- گفت‎وگوی کریشتف میکلاشفسکی و تادئوش کانتور
- کودک و فلسفه
- امروز همان فردای دیروز(نگاهی به مدیریت تئاتر و روند بازیگری)
- مقایسه دوره آخر زندگی گروتفسکی و استانیسلاوسکی

عه تا گفت...

فرهیخته ی گرامی جناب اقای شمس اقاجانی
به هم خوانی شعری از علی عبدالرضایی در با نکول دعوت می شوید
این دعوت فقط برای مخاطبان خاص شعر ارسال می شود ( از ارسال خصوصی پوزش می خواهم)
با احترام عه تا منصوری

Unknown گفت...

با مهر
با شعری تازه بروزم و منتظر نگاه ارزنده ی شما

saeed mohamad hassani گفت...

salam bar shamse aziz
ba sheri taze be ruzam
montazee negahe arzandeye to
ba mehr

امیر آقاجانی گفت...

سلام
ضمن تبریک سال نو
دعوتید به خوانش «رکسانا در آغوش»
نظرتون در مورد این شعر حتی در یک کلمه برایم مهم و ارزشمند خواهد بود
و معیاری برای سنجش...

سارا بهرام ز اده گفت...

...هیچ نفهمیدم
موهایم
به پای کلماتی
سپید ، خواهند شد...
کلماتی
که قربانی انگشت های منند .

پادکست شعروفون گفت...

دوست گرامی
از پادکست شعروفون - صدای شعر ایران و جهان- دیدن کنید. این پادکست که توسط مانا آقایی و لیلا فرجامی اداره می شود، هر دو هفته یکبار حدوداً پانزده دقیقه با شما خواهد بود و هر بار دو شاعر ایرانی و دو شاعر غیرایرانی را معرفی کرده و سروده هایی را از آنان به سمع شما عزیزان خواهد رساند. راه اندازی شعروفون به منظور ایجاد آشنایی بیشتر علاقمندان با شعر ایران و جهان صورت گرفته است. پیشاپیش از کلیه ی دوستانی که با نظرات و پیشنهادات سازنده ی خود ما را پشتیبانی نموده یا با اضافه کردن لینک شعروفون در سامانه ی خود و پیوستن به صفحه ی فیس بوک ما، به گسترش آن کمک می کنند سپاسگزاریم.
به امید دیدار
مدیریت شعروفون

سارا بهرام ز اده گفت...

بندر روانی

لنگرگاه گفت...

سلام پسردایی عزیز
آقا ما دنبال فرصت میگردیم برای مصاحبه با شما!
هر وقت که اومدین شهر ما در خدمت شما هستیم، اگر امکان داره ایمیل یا شماره خودتون رو از طریق وبلاگ و یا ایمیل ما در اختیار ما بذارید تا هماهنگی های لازم رو انجام بدیم.
با تشکر

ms_mihanparast@yahoo.com

http://langargah.ir

برزویه فرخ سیر گفت...

سلام شمس آقاجانی عزیز
با تمام مشغله هایتان در ایوانم منتظر شنیدنت هستم.درود

مهر گفت...

حالا که نوشتن ِ این شعر را به پایان برده ام ( وَ صد افسوس ! آخر داشتم خیلی خیلی حال می کردم باهاش ! ) ، مانده ام که این متن ِ پُر سر وُ صدای چند دهانه را چه گونه می شود خواند ؟ این جا با متنی سر وُ کار داریم که به گونه ای همزمان ، جورواجور نویسی را ( بدون تقدم وُ تاخر ) در بافتی دیداری پیش می برد . شکی نیست که تجربه ی منحصر به فردی ست در قلمرو شعر ِ چند صدایی . به این دلیل که لحن ها و سامانه های زبانی و حتا نظرگاه های گوناگونی این متن را پدید آورده اند و چون فرم ِ شعر ( فرمی که در واقع از یک فرم ِ آموزشی رایج وام گرفته شده و نام ِ شعر نیز بر آن تاکید دارد ) ، پس زمینه ی مناسبی برای حضور و نقش آفرینی ِ این عناصر گوناگون فراهم کرده ...
..
..
..
چهارجوابی ها ( با حاشیه ها و ضمیمه هایش ) !

زاویه گفت...

سلام دوست گرامی دعوت هستید به خوانش داستانی از بنده درسایت طغیان . بخوان - فحشم بده اما بی تفاوت نگذر !!!
با احترام سید رضا قطب

امیرحسین ضیائیان گفت...

سلام به دوست خوبم
بعد از نه ماه با یک ترانه به روزم
و مثل همیشه منتظر نظر ارزشمند شما
امیدوارم دعوتمو قبول کنید و تشریف بیارید
منتظر شما هستم

پژمان الماسی‌نیا گفت...

• اسب از دشت گذشت
• با باد رفت
• تا فصل دیگر.





• خیلی دورتر از سایه‌ی دست... / نوشته‌ی علیرضا نوری
••• نقد و بررسی پنجمین مجموعه‌شعر پژمان الماسی‌نیا.

ادبیات ما گفت...

شماره هجدهم ماهنامه «ادبیات ما» به روز شد
پرونده‌ای برای بهومیل هرابل:
مروری بر آثار و زندگی‌ای این نویسنده-برگردان: فریبرز نریمانی
نگاهی به «تنهایی پرهیاهو» با ترجمه پرویز دوائی- مجتبا صولت‌پور، آرش معدنی‌پور
گفت‌وگوی کوتاهی با پونه ابدالی-داوود آتش‌بیک
مروری بر ادبیات اینترنتی و نگاهی به رمان «قطار ساعت 10 به لندن»-سینا حشمدار
نگاهی به رمان «خنده را از من بگیر» نوشته جواد ماه‌زاده-سینا حشمدار
تاملی بر داستان «کفتر چاهی» از مجموعه «دو کام حبس» نوشته «مریم منصوری»-علی رشوند
شعری از «پراوین کومار»-برگردان: ملیحه بهارلو
سروده‌هایی از شیرکوه بیکس- مقدمه و برگردان: بابک صحرانورد
بحث‌هایی دنباله دار پیرامون ریشه‌های واژگان پارسی و سیر تحولات زبان پارسی در تاریخ
و چندین شعر و داستان از شاعران و نویسنده جوان
منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات ارزشمندتان هستیم
«ادبیات ما»

لیلا مهرپویا گفت...

سلام.
از ابتدای شعر که شروع کردم به خواندم متوجه شدم این کار کار جدیدی نیست. به تاریخ سرودنش که رسیدم دیگر...
در مورد شعر هر چه را که من بخواهم بگویم شما خود حتما می دانید.
اینجا را هم فیلتر کرده اند و من سخت به وبلاگت رسیدم.
اکنون شما را وبلاگم دعوت می کنم

با مهر و احترام

پلیوار گفت...

باسلام
باسفربخیر نمی گذرد بی تو زن بعید
به روزم دعوتید
جناب آقاجانی

اصغر معصومی گفت...

شعر شدم، قافیه بیداد کرد
باقله خوردم، شکمم باد کرد
باقله پیچیده‌تر از نیچه بود
توی دلم، دل‌دلِ دلپیچه بود
انجمن شعر پر از همـ/ـهمه
من وسط این «همه» و آن «همه»
درد شکم دردشناسم نکرد
زور زدم، زور خلاصم نکرد
"روز موقت" به روز و منتظر حضور شما عزیزان است
http://masuomi.blogfa.com/

محمدباقر عسکرپور گفت...

سلام و احترام بر شمس آقاجانی ِعزیز.
"باد آهنگسازی ست فقیر" به روز شد، با مهر دعوت هستید به خوانش ِ "روح ِ بوسیدن".
سپاس

Unknown گفت...

salam shams aziz .dobare berooz hastam khoshhal misham sari be ma bezanid